تاریخ : 30 آذر 1394
نویسنده : abbasi
بگو چه مرگته که دوباره میخونی
دوباره بی فایدست خودت که میدونی
بگو چه مرگته که بازم پر از حرفی
سراپا آتیشی تو این شب برفی
هنوز منتظری بیاد و یار تو شه
بهار تو مرده دلت چقدر خوشه
پرنده ای اما اسیر کوچ خودت
همیشه هم میرسی به هیچ و پوچ خودت
نگاه به آینه بکن چقدر شکسته شدی
شکستنت اما چقدر شکسته شدی
سحر تو راهه و تو دوباره بی تابی
چه مرگته دل من چرا نمیخوابی
نگو بهار چی شده پرنده ی غمگین
برای هیشکی نخون به پای هیشکی نشین
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
|